زندگی نامه ی نوازندگان بزرگ کشور عزیزمان

مسابقه وبلاگ با استاد علی محمدی

زندگی نامه خوانندگان سنتی ایران(قرن معاصر)

:: اسپرت اریو
:: اپشن اریو z300
:: کادو تولد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مسابقه ی وبلاگ با استاد علی محمدی و آدرس mamitavanim.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





کد حباب و قلب



زندگی نامه استاد همایون خرم

همایون خرم نوازندهٔ نامدار ویولن، موسیقی‌دان؛ آهنگ‌ساز و عضو شورای عالی خانه موسیقی سال ۱۳۰۹ در بوشهر متولد شد.

 وی در سن ۱۰-۱۱ سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازندهٔ ۱۴ ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت.

بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو، خصوصاً در برنامه گلها، به عنوان آهنگ‌ساز، سولیست ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.

همایون خرم تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی برق ادامه داد و دارای مدرک درجه ۱ هنری (معادل مدرک دکترا) از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور بود.

او  ضمن تسلط در نوازندگی و بداهه نوازی، آهنگسازی خلاق و کم نظیر و در عین حال مسلط به ظرایف نظری و تئوریک موسیقی ایرانی است و از این نظر پژوهشگری با ارزش و محققی ممتاز به شمار می‌رفت.

khorram

همایون خرم، بخشی از حافظه تاریخی موسیقی ایران را با خلق آثاری همچون «تو ای پری کجایی»، «رسوای زمانه منم» «امشب در سر شوری دارم» مینای شکسته، غوغای ستارگان (امشب در سر شوری دارم)، بگذر از کوی ما، پیک سحری و طاقتم ده  رقم زده است. او از جمله ملودی‌پردازان شاخص  وماندگار در تاریخ موسیقی ایران به شمار می‌رود و یکی از رموز ماندگاری این آثار غنای ملودیک و ارزش موزیکالیته و قدرت ملودی‌ها بود.

از فعالیتهای دیگر وی می‌توان یه سخنرانی درباره موسیقی ایرانی در مراکز هنری و فرهنگی اروپا و آمریکا مانند دانشگاه UCLA، دانشگاه گیلان، دانشگاه پزشکی شیراز (درباره استاد صبا و موسیقی ایرانی)، انجمن موسیقی فارس (درباره استاد ابوالحسن صبا)، دانشگاه علامه طباطبایی (درباره مقامات موسیقی ایرانی)، فرهنگسرای ارسباران (درباره استاد علی نقی وزیری)، دانشگاه صنعتی اصفهان (درباره مشخصات موسیقی ایرانی) و سخنرانی های متعدد دیگر در مناسبت‌های مختلف اشاره کرد.

غوغای ستارگان (خاطرات هنری مهندس همایون خرم) از سوی انتشارات بدرقه جاویدان در سال  ۱۳۸۹ منتشر شد.

استاد خرم ۲۹ دی ۱۳۹۱  و بعد از تحمل چندماه ابتلاء به بیماری سرطان در بیمارستان دی  و در سن ۸۲ سالگی چشم از جهان فرو بست.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در چهار شنبه 15 اسفند 1397

زندگی نامه استادمحمد حسن رهی

محمد حسن رهی معیری در سال ۱۲۸۸ به دنیا آمد

معیری

وی متخلص به رهی بود و پدرش محمد حسن خان معیری که در کار دیوانی بود و به هنر وشعر توجه و علاقه تمام داشت، همان سال از دنیا رفت.

رهی دوران کودکی را در دامان مادر که نقش پدر را نیز بر عهده داشت رشد کرد؛ او که آموزش‌های مقدماتی و آشنایی ابتدایی با هنر را از مادر آموخته بود به مدرسه رفت و ضمن تحصیل، موسیقی و نقاشی هم فرا گرفت.

وی از همان دوران نوجوانی دل به شعر و سرود سپرد؛ و علاقه وافری نسبت به اشعار شعرای متقدم ایران چون سعدی، حافظ، ملای روم و عراقی پیدا کرد.

رهی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی به استخدام دولت درآمد و در مشاغل چندی انجام وظیفه کرد.

او در دهه 20 از اوایل شعر و ترانه سرایی خود به انجمن ادبی حکیم نظامی رفت و آمد می‌کرد و بعدها از اعضای سختکوش و فعال آن انجمن شد.

رهی اشعار و ترانه‌هایش در بیشتر جراید و مجلات آن ایام چاپ و منتشر می‌شد و این امر بر شهرت او افزود.

وی در سال‌های دهه 30 که چون دستی قوی در نوشتن نظم، طنز و فکاهیات داشت، اشعار طنزآلود و پر نیش و نوش انتقادی سیاسی و اجتماعی خود را با نام‌ها و امضاهای راغچه و شاه‌پریون و چند اسم مستعار دیگر در روزنامه‌های توفیق و باباشمل و سایر جراید به مناسبت‌ها و ضرورت‌های مختلف چاپ و منتشر می‌کرد.

رهی معیری در سال 1346 به سرطان مبتلا شد و برای مداوا به لندن رفت، اما مداوا مؤثر واقع نشد و در 24 آبان سال 1347 از دنیا رفت.

پیکر وی که در مسجد سپهسالار به امانت نهاده شده بود، به آرامگاه ظهیر الدوله تجریش انتقال و در آنجا به خاک سپرده شد.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در چهار شنبه 15 اسفند 1397

زندگی نامه استاد شهرام ناظری

سید ابوالحسن مختاباد: شهرام ناظری در سال ۱۳۲۸ در کرمانشاه به دنیا آمد. از کودکی و زیر نظر پدرش، آموزش های اولیه موسیقی و آواز را فرا گرفت.

شهرام ناظری

پس از آن تحت تعلیم نورعلی خان برومند آثار گذشتگان موسیقی را فرا گرفت و همزمان برای تکمیل ردیف آوازی از محضر استاد زنده‌یاد عبدالله خان دوامی نکته‌ها آموخت.

وی همچنین از محضر استادانی چون محمود کریمی، محمدرضا شجریان، عبدالعلی وزیری و حسین قوامی نیز نکته‌ها و ظرایف آوازی را فرا گرفت.

در همین دوران بود که وی با استاد داریوش صفوت آشنا شد و به گفته خود آقای صفوت آن توصیه معروف را به وی کرد که « صدای تو اساطیری است و مبادا که این صدا را با چیزی دیگر بیامیزی»

ناظری همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بودکه بیشترین حشر ونشر را با استاد نامدار سه تار، استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و توانایی‌های استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکته‌ها آموخت، ‌ضمن آنکه در دوره‌ای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری می‌کرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.

نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفیساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.

کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج سایه در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخش‌های اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.

ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخه‌ای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش می‌شود. اورتور(درآمد) این کار و ضربی‌ای که آواز ناظری روی آن خوانده می‌شود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.

در همین دوران وی آواز شور را با کمانچه مرحوم بهاری و نیز همراهی سنتور پرویز مشکاتیانمی‌خواند. آواز این کار یکی از درخشان‌ترین آوازهای ناظری است، که در کمتر اثر دیگری تکرار شده است.

صدایی در اوج و حماسی که همنوازی پر و پیمان استاد زنده یاد بهاری به ‌آن وجه و صبغه دیگری داده است؛ آوازی با مطلع شعری «چندین شب و خاموشی ، وقت است که برخیزیم/ وین آتش پنهان را با صبح در آمیزیم»

این اثر به همراه تصنیف معروف «مرا عاشق» با آهنگسازی آقای مشکاتیان بعدها در آلبومی که به نام لاله بهار (به یاد ملک‌الشعرای بهار) کار شده بود، انتشار می‌یابد.

پس از آن وی گل صد برگ را در اوایل دهه شصت به بازار موسیقی عرضه می کند. کاری مشترک با جلال ذوالفنون و البته رضا قاسمی که بر روی طرح این کار زحمات فراوانی صرف کرد و حتی بخش عمده ایده این کار را باید از آن وی دانست تا ذوالفنون.

این اثر دو ویژگی داشت، اول معرفی و عمومی کردن ساز سه تار و دف و دیگری وجه حماسی کار.

بعدها وی آلبوم آتش در نیستان را با جلال ذوالفنون اجرا می‌کند که استفاده از اشعار مولانادر این اثر هم از جمله ویژگی‌های کار به شمار می‌رود. کاری که می‌توان آن را تداوم منطقی گل صدبرگ به شمار آورد و نشان داد که ناظری علاوه بر آواز دستی چیره در تصنیف‌سازی و ذهنی بکر برای پروردن برخی ملودی‌های جذاب و دلنشین دارد.

پیش از این کار البته ناظری با کیخسرو پورناظریآلبوم«صدای سخن عشق» را کار کرده بود که این اثر خود سنگ بنایی شد برای کارهایی که بعدها با گروه‌نوازی ساز تنبور انتشار یافت که نقطه عطف آن را باید در«آلبوم مهتاب رو» دانست که تصنیفی خیره‌کننده را در آن شاهدیم.

این تصنیف نمونه شاخص و تکامل یافته تصانیفی است که بعدها به جریان موسیقی عرفانی یا سماع شهره شدند. تصنیفی که اوج و فرودهای منحصر به فردی دارد و به خوبی رویشعر مولانا نشسته و ناظری آن را به نیکوترین وجه اجراکرده است.

 آوازهایی که مادرم به من آموخت

 مولانا؛ راز مانا

 اجرای قونیه در گفتگوی همشهری آنلاین با شهرام ناظری

نقطه عطف بعدی کار ناظری با آلبوم شورانگیزحسین علیزاده شکل گرفت. اثری که خود به لحاظ استفاده از فرمها و ابداعات تازه در موسیقی ایرانی کاری نو و متفاوت است و از ذهن پیچیده و مبدع علیزاده در این کار خبر می‌دهد.

این اثر ابتدا در تالار وحدت اجرا شد و عواید آن هم به زلزله‌زدگان استان گیلان اختصاص یافت و علاوه بر ناظری، صدیق تعریف هم آن را خواند. اما وقتی آلبوم شور انگیز منتشر شد، تنها صدای ناظری زینت بخش آن بود.

ناظری در این اثر هم یکی از زیباترین آوازهای خود را خواند. آوازی در مایه بیات ترک با شعری معروف از مولانا: «دگر باره بشوریدم، بدان سانم به جان تو / که هر بندی که بر بندی، بدرانم، به جان تود»

پس از این دوران ناظری با گروه دستان همکاری می‌کند که نقطه عطف آن را باید در آلبوم «سفر به دیگر سو» جست و جو کرد. این آلبوم نمونه‌ای شاخص از تحول در ریتم و سرعت در موسیقی سنتی‌است، شاخصی که گروه دستان و به خصوص حمید متبسم پایه‌گذار آن بود و اکنون به ژانری غالب در گروه‌نوازی موسیقی سنتی تبدیل شده‌است.

خود ناظری هم در گفتگویی گفته است که سفر به دیگر سو مهم‌ترین کار وی در عرصه موسیقی  و به نوعی مانیفست کاری وی به شمار می‌رود. اثری که ناظری سعی کرد در آن فرم‌های آوازی تازه ای را با الهام از ساختار موسیقی ردیفی و موسیقی نواحی ایران به کار گیرد.

در این دوران ناظری همکاری‌هایی هم باگروهکامکارها داشته است که حاصل آن در آلبومی منتشر شده است.

پس از این دوران هم ناظری همکاری‌هایی با لوریس چکناوریان انجام داده است که کارهای چکناوریان اصولا ژانری متفاوت دارد. همچنانکه کاری که وی با کامبیز روشن روان انجام داده است نیز فضایی متفاوت با آثاری دارد که ناظری با دیگر هنرمندان انجام داده‌است.

این کارها فضایی ارکسترال دارد. کارهایی که با زمستان اخوان (باآهنگسازی محمد رضا درویشی) شروع و سپس با «در گلستانه» سهراب سپهری (با آهنگسازی هوشنگ کامکار) ادامه یافت و در نهایت با ساقی‌نامه کامبیز روشن روان و همکاری‌ای که با چکناوریان  و ارکستر سمفونیک داشته به پایان رسید.

اگر چه در گلستانه و زمستان آثاری هستند که وی برای نخستین بار آواز را در شعر نو تجربه می‌کند.

از چند سال قبل نیز ناظری همکاری‌هایی را با فرزندش حافظ انجام داده است که از جمله آنها کنسرتی بود که با وی در کاخ سعد آباد تهران داشت.

حافظ البته بعدها هم با پدرش کنسرت‌هایی در آمریکا داشت که به دلیل نشنیدن این کارها نمی‌توان درباره آنها قضاوت کرد، اما حافظ هم در همان کنسرت تهران نشان داد که خطی جدی در موسیقی را دنبال می‌کند؛ خطی که امیدواریم با آموخته‌هایی که وی از غرب به ارمغان می‌آورد، حداقل تفاوت و تنوعی را به پیکره موسیقی ما تزریق کند.

از اواسط دهه هقتاد ناظری به همکاری با گروه کامکارها پرداخت که حاصل آن انتشار آلبوم کنسرت مشترک وی با این گروه بود.

ناظری در زمینه آوازهای قدیمی ایران هم تجربه‌هایی دارد که در آلبوم آواز اساطیر آن را عرضه عمومی کرد.

ناظری در چند سال گذشته کنسرت‌های بسیاری را در ایران و خارج از ایران اجرا کرده‌است.

هم اکنون با مطرح کردن شکلی از آواز در پی اشاعه و گسترش این نوع از آواز است، و در این راه کنسرت‌های بسیاری اجرا کرده که کنسرت با گروه کامکارها را می‌توان نام برد.

ناظری سال گذشته توانست نشان صاحب منصبی موسیقی یا همان لژیون دنور را از دولتفرانسه دریافت کند و از اواخر سال گذشته هم کنسرت‌هایی را در آمریکا اجرا کرد.

اجرای وی در سال ۸۵ در قونیه از دیگر تلاش‌های وی بود که در نهایت به برگزیده شدن وی و گروهش انجامید.

آخرین کار ناظری مولوی نام دارد که نیمی از کنسرت سال ۱۳۸۰ با فرزندش حافظ ناظری را شامل می‌شود.

 


نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در چهار شنبه 15 اسفند 1397

زندگی نامه استاد محمد نوری

محمد هدایت نوری، آوازخوان نامی موسیقی لایت ایرانی، یکم دی ۱۳۰۸ در تهران زاده شد

او علاوه بر موسیقی توانست در شاخه‌هایی چون هنرستان تئاتر، دیپلم بگیرد و در کنار آن در دبیرستان دارایی تهران ادبیات و زبان انگلیسی را هم فرا گرفت و در دانشکده علوم اجتماعی تهران هم درس خواند.

دههٔ بیست، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، به‌ویژه نسل جوان بود که بخشی را می‌توان متأثر از نشر و پخش وسیع‌تر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. «محمد نوری» در همین سال‌ها - سنین نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که برروی نغمه‌های روز مغرب‌زمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده‌بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سال‌های بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلاً ذکر آنان رفت، فضای متفکرانه‌ای به گونهٔ آوازیِ خویش دهد.

مدتی هم به بازیگری تئاتر سرگرم بود که از جمله آنها ایفای نقشی در نمایش بلبل سرگشته علی نصیریان در سال 1339 بود.
آوازهای این استاد، طی پنج دهه، درمیان سه نسل، شأن و اعتبار ویژه‌ای کسب کرده‌است. این هنرمند در حاشیهٔ سال‌های پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعهٔ آوازی، تقریر و ترجمهٔ مقالات و سرودن اشعاری از ترانه‌های ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرزوبوم جا داد. او اخیراً چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظه‌های خوب و مهربانی‌های سرشار، و برای نسل امروز، آفرینندهٔ شیرین‌ترین خاطرات است. وی ترانه‌های میهنی زیادی اجرا کرده‌است. یکی از مهمترین و معروف‌ترین ترانه‌های وی، جان مریم نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساخته های خود نوری است.

نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار» و «فریدون فرزانه» و« مصطفی پورتراب» رفت و از آن‌ها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد ئولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوه‌ای که به سختی می‌توان آن را در زیر شاخه‌ای از شاخه‌هایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند.

اجرای ترانه‌های مختلف محلی آذری، گیلکی، شیرازی و... او همچون «جان مریم»، «شالیزار»، «واسونک»، «جمعه بازار» و...به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی است. از نوری نزد یک به 300 اثر و ترانه و شعر برجای مانده است که اخیرا در کتابی با عنوان در خموشی‌های ساحل از سوی انتشارات آتنا به بازار کتاب عرضه شد.

وی به لحاظ پایبندی به اخلاقیات و پرهیز از دروغ و فریب به جایگاه والایی در بین مخاطبان و در اجتماع دست یافت. در سال ۱۳۸۵ او از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.

سرانجام پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان بدخیم خون و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران به دیار باقی شتافت.[محمد نوری استاد نامدار موسیقی ایران درگذشت]



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد هوشنگ کامکار

 هوشنگ کامکار ،آهنگساز و مدرس موسیقی و مترجم آثار تئوریک موسیقی و مدیر گروه کامکارها ،هفتم اسفندماه ۱۳۲۵ در سنندج به دنیا آمد.

هوشنگ کامکار

فرزند ارشد مرحوم استاد حسن کامکار است و طبیعتاً در فضایی آکنده از عشق به موسیقی کارش را آغاز کرد. در نوجوانی آکاردئون می زد. با برادران و تنها خواهرشان  گام به گام کار گروهی را آغاز کردند و در همان سنندج در باشگاه افسران، مدارس و تالارهای این شهر موسیقی ردیف دستگاهی و همچنین موسیقی کردی را اجرا می کردند.

پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعی از سنندج به تهران آمد .پدر از دوستان استاد حسین دهلوی بود و پسر را برای راهنمایی به نزد ایشان فرستاد و واستاد راهنماییش کرد تا  به مدت دو سال در هنرستان شبانه عالی موسیقی  کارشناس موسیقی شود و با همین عنوان به سنندج برگشت و به آموزش موسیقی در زادگاهش مشغول شد.

 سال پنجاه و یک به دانشکده موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران وارد شد و در رشته آهنگسازی با رتبه ی اول لیسانس گرفت . با بورس اهدایی از کشور ایتالیا عازم رم شد و در کنسرواتوار سانتاچی چیلای رم  فنون کنترپوان و  فوگ  را طی مدت یک سال و نیم آموخت. 

مدتی بعد  به آمریکا رفت و فوق لیسانس اش را از دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکوی آمریکا در رشته تاریخ موسیقی اخذ کرد . پس از آنکه در سال پنجاه و هشت به ایران برگشت، مدتی در  دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران  و دانشگاه فارابی به انتقال آموخته های خود پرداخت. ده سال در دانشگاه هنر تدریس کرد و شش سال مدیر گروه موسیقی این دانشگاه بود.

دراین مدت  شکل گیری گروه کامکارها نیز رسمی تر شده بود و مدیریت آن بنابر سنت خانوادگی و تجربیات علمی و عملی به عهده او گذاشته شد.

هوشنگ کامکار به فراخور تحصیلات آکادمیکش در موسیقی به تالیف و ترجمه آثاری تخصصی دراین زمینه دست یازیده است که از جمله آنها می توان به « اصول ارکستراسیون »نوشته ی «ریمسکی کورساکوف » (انتشارات چنگ -1362)، «فوگ و انوانسیون »، «هارمونی قرن بیستم »، «کنترپوان مدال »، «موسیقی کلاسیک و رمانتیک»، «ارکستراسیون »، « کنترپوان »و « آموزش آهنگ سازی » اشاره کرد.

فعالیت هوشنگ کامکار در زمینه آهنگسازی از سالها قبل آغاز شد. وی هم با موسیقی ردیف دستگاهی ایران آشنا بود و هم موسیقی ارکسترال. موسیقی‌های کردی  با جانش عجین شده بود و در اروپا و آمریکا تحصیل موسیقی کرده بود و بنابر این آثارش از رنگ و بوی خاصی بر خوردار است.

 چهره به چهره با کامکارها

 یادداشت هوشنگ کامکار درباره آلبوم بی‌غبار عادت

 همه چیز برای بیان احساس

روی اشعار نوی سهراب سپهری «در گلستانه »را با صدای شهرام ناظری آهنگسازی کرد .« بهاران آبیدر »، « بر تارک سپیده »، «به یاد حافظ »، « سماع مجلسیان »، « سماع ضربی ها »، « باله ی شهرزاد به نام افسانه ی 2001 شب »، «پویم سمفونیک کردی » و « شباهنگام » کارهای بعدی اش بودند.

تصنیف «کجایید ای شهیدان خدایی» یکی از مشهورترین آهنگ هایی است که ساخت و تنظیم  و با صدای برادرش بیژن کامکار اجرا کرد. همچنین است آهنگ «سرود سرزمین» با شعری از «لنگستون هیوز، شاعر سیاهان آمریکا» و ترجمه احمد شاملو.

هوشنگ کامکار فعالیتش در زمینه ی موسیقی فیلم را نیز از سال 1362 با ساخت موسیقی فیلم «پل آزادی » آغاز کرد و در این زمینه نیز به تجربیات ارزنده ای دست یافته است.

وی هم اکنون مدیریت گروه کامکارها و آموزشگاه موسیقی کامکارها را به عهده دارد و همچنان با تجربه و انرژی بسیار به آموزش، تالیف و ساخت آثار ارزنده تازه اهتمام می ورزد.

آخرین اثر ترجمه‌ای هوشنگ کامکار کتاب «کنترپوآن» از والتر پیستون است که انتشارات افق پاییز 86 به بازار کتاب عرضه کرده است.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد همایون شجریان

 همایون شجریان، در ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۴ در تهران در خانواده‌ای هنرمند چشم به جهان گشود.

همایون شجریان

از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر؛ استاد محمد رضا شجریان، نزد استاد تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت.

وی چند سالی هم نزد جمشید محبی به فراگیری پرداخت و از 10 سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر، آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ، روزانه تکنیک آواز و صدا‌سازی را به صورت فشرده فرا گرفت.

همایون در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه فراگیری هنر نزد اردشیر کامکار پرداخت.

از سال 1370 پدر و گروه آوا را در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران با تنبک همراهی کرد و از سال 1378 به بعد در صحنه کنسرت‌ها با پدر همخوانی را آغاز کرد.

همایون در چندین دوره کنسرت‌های خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است.

برنامه نسیم وصل به آهنگسازی محمد جواد ضرابیان اولین برنامه‌ای است که وی به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشت.

وی در سال 1382 اولین آلبوم مستقل خود را با نام نسیم وصل منتشر کرد و پس از آن در سال ۱۳۸۳ دو آلبوم شوق دوست و ناشکیبا را منتشر کرد.

همایون در سال ۱۳۸۴ نقش خیال را به آهنگسازی علی قمصری به بازار عرضه کرد که با استقبال فراوانی روبرو شد. در مهر ماه ۱۳۸۵ نیز آلبوم با ستاره‌ها حاصل همکاری او با محمد جواد ضرابیان منتشر شد.

در سال ۱۳۸۷ دو آلبوم قیژک کولی و خورشید آرزو را با همکاری گروه دستان منتشر کرد. او آب، نان، آواز را به آهنگسازی علی قمصری در سال ۱۳۸۸ و آلبوم شب جدایی را در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد. در سال ۱۳۹۰ او آلبوم شوق نامه و ای جان جان بی‌من مرو را عرضه کرد. آلبوم شوق نامه به نوعی بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغه‌ای است که حاصل ۴ سال تلاش گروهی به سرپرستی محمدرضا درویشی است.

البته همایون شجریان تا سال ۱۳۸۸ پدرش را در اجراها همراهی می‌کرد. این دو مدت زمانی عضو گروه آوا بودند و در این دوران دو آلبوم غوغای عشق‌بازان و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شدند.

ترانه وطن بر اساس شعری با همین نام از سیاوش کسرایی از کارهایی بود که همایون شجریان چندی قبل از خرداد ۱۳۸۸ منتشر کرد.

خداوندان اسرار که هجدهمین آلبوم موسیقی همایون شجریان به حساب می‌آید که به عنوان خواننده اصلی در آن حضور دارد و بعد از تجربه موفق و جهانی «مستور و مست» یک اثر پنج قسمت است که به صورت صوتی و تصویری و یک مستند به نام «آنسوی آیینه‌ها» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد عرضه شد.

خداوندان اسرار شامل دو بخش است. در بخش اول آن ساز و آوازی بداهه در مقام اصفهان با اشعاری از مولوی اجرا شده و بخش دوم شامل روایتی با نام «رهایی» در سه پرده «مهتاب، خداوندان اسرار، جانی و صد آه» روی اشعاری از خیام، مولوی و حافظ است. در این آلبوم موسیقی، آزاد میرزاپور (بربت)، حسین رضایی نیا (دف)، همایون نصیری (سازهای کوبه‌ای)، آیین مشکاتیان (کوزه)، محمت اکاتای (سازهای کوبه‌ای)، آرشاک ساهاکیان (دودوک)، آرین کشیشی (گیتار باس) و سهراب پورناظری (تنبور) آواز همایون شجریان را همراهی کرده‌اند. این اثر که در ایران، ترکیه و آمریکا ضبط شده، در ایران توسط «غلامرضا صادقی» میکس و مسترینگ شده و توسط شرکت موسیقی «ایران‌گام» منتشر شده‌است.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد پایور

 فرامرز پایور نوازنده سنتور و ردیف‌دان و نواساز و تصنیف ساز نامدار موسیقی ایران در ۲۱ بهمن سال ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد

پایور

پدرش علی پایور، هنرمند نقاش و استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران و پدربزرگش مصورالدوله، نقاش چیره‌دست دوره قاجار بود که با نواختن ویولن، سنتور و سه‌تار آشنایی داشت.

وی در سن ۱۷ سالگی، آموزش موسیقی را نزد استاد ابوالحسن صبا آغاز کرد و همچنین از محضر استادانی چون عبدالله دوامی و نورعلی خان برومند بهره برد. هنگامى که فرامرز پایور برای فراگیری سنتور به کلاس درس استاد ابوالحسن صبا در خیابان ظهیرالاسلام رفت، سه سال از درگذشت آخرین بازماندهٔ سنتورنوازان افسانه‌ای از نسل قدیم، استاد حبیب سماعی، می‌گذشت. صبا که خود در دوره نوجوانی، سنتورنوازی را نزد علی اکبرخان شاهی و با تکنیکی متفاوت با روش خاندان سماعی فراگرفته بود، پس از مدتی معاشرت با حبیب سماعی، روش سنتورنوازی او را برتر از استاد پیشین خود یافت. بنابراین با تلاش فراوان پاره‌ای از بداهه‌نوازی‌های وی را نت‌نویسی کرد. سپس تلاش کرد تا با آموزش روش صحیح سنتورنوازی به تعدادی از شاگردانش، از منسوخ شدن روش سنتورنوازی نزدیک به موازین هنری و زیباشناسی موسیقی دستگاهی ایران جلوگیری کند. فرامرز پایور، یکی از برجسته‌ترین شاگردان استاد صبا شد و تا سال ۱۳۳۶ که استاد صبا درگذشت، از آموزش‌های وی بهره برد.

پایور از سال ۱۳۳۳، فعالیت خود را در وزارت فرهنگ و هنر وقت و از سال ۱۳۳۷ تدریس سنتور را در هنرستان عالی موسیقی ملی آغاز کرد. او اولین سنتورنوازی بود که روى سنتور، نواسازى مى‌کرد و تنها در پى بداهه‌نوازی نبود. به بیان دیگر، اولین آهنگ‌سازى بود که ساز تخصصى او، سنتور بود.

او سپس هارمونی و کمپوزیسیون را در کلاس استاد بزرگ آن زمان، امانوئل ملیک اصلانیان آموخت. در سال ۱۳۴۱ براى ادامه تحصیلات کلاسیک خود که سال‌ها پیش به عشق موسیقى آن را کنار گذاشته بود، از طرف وزارت فرهنگ و هنر به انگلستان فرستاده شد. از دانشگاه کمبریج در زبان و ادبیات انگلیسى دانشنامه گرفت و در تمام این سال‌ها تلاش فراوانی در جهت معرفی موسیقی ایرانی و سنتور به محافل دانشگاهى انگلستان انجام داد که برنامه‌هاى دلپذیرى از آن سال‌ها در آرشیو رادیو بی‌بی‌سی وجود دارد.

در این سال‌ها، برای شناساندن موسیقی اصیل ایرانی، از طرف دانشگاه لندن و دانشگاه کمبریج از او خواسته شد تا کنفرانس‌هایی در این زمینه همراه با ساز خود ترتیب دهد. همه این کنفرانس‌ها با موفقیت انجام شد و از سوی این دانشگاه‌ها به دریافت جوایزی نائل گردید.

پایور را باید از نخستین رواج دهندگان گروه‌نوازی با ساختار سازهای ایرانی به شمار آورد و وی با دانش وسیعی که در زمینه موسیقی داشت و همچنین علاقه‌مندی و پی‌گیری فراوان توانست بسیاری از آموخته‌های خود از استادانی چون صبا و دوامی و برومند را در قالب کتاب سامان دهی کند که ردیف پایور برای سنتور و همچنین نت نویسی نزدیک به 200 تصنیف به روایت استادش عبدالله خان دوامی از جمله این کارهاست.

وی در اجراهای گروهی خود با تعدادی از نخبگان موسیقی ایرانی مانند جلیل شهناز و هوشنگ ظریف (تار)، رحمت‌الله بدیعى و علی اصغر بهاری (کمانچه)، حسن ناهید و محمد موسوی (نی)، حسین تهرانی و محمد اسماعیلی (تنبک) همکاری کرده‌است. در دههٔ ۱۳۶۰ به همراهی جلیل شهناز، علی اصغر بهاری، محمد موسوی و محمد اسماعیلی، «گروه اساتید» را تشکیل داد و سرپرستی، آهنگ‌سازی و نوازندگی سنتور را در آن به عهده گرفت. این گروه، آثار ماندگاری با محمدرضا شجریان و شهرام ناظری ارائه دادند.
 تلاش‌های پایور، پلى بود بین میراث صبا و محجوبی و آن جریانی که جوانان موسیقی‌دان و تحصیل‌کرده در دانشکده هنرهای زیبا از اوایل دهه ۱۳۵۰ به راه انداختند و موسیقى ایرانی امروز را الگو شدند. در فاصله زمانی بین این دو، حدود پانزده سال، هیچ کس جز استاد فرامرز پایور، کار جدى و پی‌گیر در زمینهٔ موسیقى اصیل انجام نمى‌داد.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد سالار عقیلی

سالار عقیلی در سال ۱۳۵۶ دیده به جهان گشود. او دانش آموخته هنرستان موسیقی و از خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی و دارای مدرک کارشناسی در رشته بازیگری تئاتر است.

زندگینامه: سالار عقیلی

وی از ۸ سالگی فراگیری موسیقی را با نوازندگی سازهای مختلف آغاز کرد. چندی بعد به هنرستان موسیقی رفت و از همان‌جا تصمیم به یادگیری آواز گرفت.

عقیلی که دانش آموخته هنرستان موسیقی سوره است، دارای مدرک کارشناسی در رشته بازیگری تئاتر نیز می‌باشد.

وی خواننده ثابت ارکستر موسیقی ملی ایران است و سابقه کار با گروه دستان و ارشد تهماسبی را دارد.

او در طی بیش از ۵ سال نزد صدیق تعریف به فراگیری آواز پرداخت و افزون بر اجرا و ضبط آثار موسیقی به تدریس موسیقی در آموزشگاه و در هنرستان موسیقی مشغول است.

او همچنین گروه رازونیاز را تشکیل داد که اعضاء این گروه عبارتند از: سالار عقیلی: آواز، حریر شریعت زاده: دف، حامد فکوری: تار، مهدی باقری: کمانچه، آرش فرهنگفر: تنبک و شهرام غلامی: عود.

او به همراه این گروه کنسرت‌های بسیاری در داخل و خارج از کشور اجرا کرده ‌است.

همسر وی نیز حریر شریعت زاده نوازنده پیانو و دف است.

آثار سالار عقیلی:

  • ۱۳۸۰ - عشق ماند، ساخته ارشد تهماسبی با اجرای گروه نوروز
  • ۱۳۸۲ - سایه‌های سبز، ساخته ارشد تهماسبی
  • ۱۳۸۵ - دریای بی پایان، ساخته سعید فرجپوری با اجرای گروه دستان
  • ۱۳۸۶ - سعدی نامه، ساخته ارشد تهماسبی با اجرای گروه دستان
  • ۱۳۸۷ - به نام گل سرخ، ساخته حمید متبسم با اجرای 'گروه دستان
  • ۱۳۸۸ - مایه ناز
  • ۱۳۸۸ - عاشقی
  • ۱۳۸۸ - هوای آفتاب
  • ۱۳۸۸ - سالار خوانی‌ها
  • ۱۳۸۹ - عشق دیرین
  • ۱۳۸۹ - باده نوشین
  • ۱۳۸۹ - یاد باد
  • ۱۳۹۰ - سبوی تشنه
  • ۱۳۹۰ - یار و دیار
  • ۱۳۹۱ - نغمه همرازان
  • ١٣٩١ - می تراود مهتاب


نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

وی اصالتاً از پدری مازندرانی و اهل کردکوی و مادری آذربایجانی می‌باشد.[۳][۴] پدر سالار عقیلی متولد شهرستان کردکوی واقع در غرب استان گلستان است و مادرش اصالتی آذربایجانی دارد.[۵][۶][۷] وی توانایی گویش به زبان مازندرانی را نیز دارد.


 
سالار عقیلی به همراه خانواده‌اش در صدا و سیمای ایران، خرداد ۱۳۹۵

سالار عقیلی از ۸ سالگی فراگیری موسیقی را با نوازندگی سازهای مختلف آغاز کرد. برادر و مادرش علاقه‌مند به موسیقی و مشوق او بودند و پدرش که وکیل دادگستری بود بیشتر متمایل به پیشرفت تحصیلی او بود. او به هنرستان موسیقی رفت و از همان‌جا تصمیم به یادگیری آواز گرفت. او در طی بیش از ۵ سال نزد صدیق تعریف به فراگیری آواز پرداخت.[۸] هم‌اکنون عقیلی افزون بر اجرا و ضبط آثار موسیقی به تدریس موسیقی در آموزشگاه خود و در هنرستان موسیقی مشغول است. او همچنین گروه راز و نیاز را تشکیل داد. اعضای این گروه عبارتند از سالار عقیلی، حریر شریعت زاده، سحاب تربتی، روزبه زرعی، علی خشتی نژاد، مونیکا لران، علیرضا دریایی، فردین لاهور پور، محمدرضا اسکندری و بابک میرزایی، سهراب برهمندی، داود منادی و… او به همراه این گروه کنسرت‌های بسیاری در داخل و خارج از کشور اجرا کرده‌است.[۹]

در جشنوارهٔ موسیقی فجر سال ۱۳۷۵، سالار عقیلی جوانی ۱۸–۱۷ ساله، برای نخستین بار به روی صحنه آمد و موجب حیرت تماشاچیان شد. حریر شریعت زاده نیز در آن کنسرت حاضر بوده‌است و به سبب تسلط بر آوازهای ایرانی، با شنیدن صدای سالار عقیلی به استعداد وی پی می‌برد. پس از اتمام برنامه در رابطه با آوازهای ایرانی به صحبت می‌نشینند و همین امر موجب همکاری‌های بعدی و در نهایت ازدواج این دو هنرمند منجر می‌شود.[۱۰]

اولین بیمه حنجره کشور[ویرایش]

سالار عقیلی اولین خواننده در تاریخ موسیقی ایران بود که حنجره اش بیمه شد. همزمان با هشتاد و یکمین سالروز تأسیس بیمه ایران برای نخستین‌بار در تاریخ صنعت بیمه حنجره سالار عقیلی از سوی شرکت سهامی بیمه ایران تحت پوشش بیمه‌ای قرار گرفت. این مراسم بعدازظهر شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ در مرکز همایش‌های بیمه ایران و با حضور مسوولان این شرکت برگزار شد.[۱۱]

زندگی شخصی[ویرایش]

همسر وی با نام حریر شریعت‌زاده نوازندهٔ پیانو و دف است.[۹]

حاشیه‌ها[ویرایش]

سالار عقیلی که برای اجرای کنسرت به لندن سفر کرده بود در بهمن ماه ۹۴ در استودیوی تلویزیون من‌وتو حاضر شد و در یکی از برنامه‌های این شبکه ماهواره‌ای به گفت‌وگو نشست. حضور او در این برنامه با واکنش منفی رسانه‌های محافظه‌کار در ایران روبه‌رو شد و حمیدرضا نوربخش، مدیر سی و یکمین دوره جشنواره موسیقی فجر گفت که بر اساس تصمیم شورای نظارت جشنواره فجر به همین دلیل از جدول این دوره از جشنواره حذف خواهد شد.[۱۲]



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد پشمک کامکار

 پشنگ کامکار سال ۱۳۳۰ در سنندج به دنیا آمد

پشنگ کامکار

وی از 12 سالگی همانند خواهر و برادران دیگرش موسیقی را نزد پدر (حسن کامکار) آموخت.

در همین دوران نیز با راهنمائی‌های برادر بزرگتر (هوشنگ کامکار) فراگیری ساز سنتور را آغاز کرد.

کامکار، آموزش سنتور را از سال 1345 در مرکز فرهنگ و هنر سنندج آغاز کرد و به مدت 5 سال با مرکز رادیوی سنندج همکاری خود را ادامه داد.

وی پس از این دوران به تهران سفر کرد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به اخذ درجه لیسانس موسیقی نایل شد.

کامکار همچنین در آزمون تکنوازی سنتور کانون باربد، که توسط نور علی خان برومند تأسیس شده بود شرکت کرد و به مقام نخست دست یافت.

در سال 1348 کامکار تدریس سنتور را در کلاس‌های آزاد هنری پدر آغاز کرد. در این کلاس‌ها وی دستور سنتور استاد فرامرز پایور و ردیف‌های استاد صبا را تدریس می‌کرد.

وی در سال 1384 نیز به مقام درجه یک هنری توسط شورای ارزشیابی هنرمندان نائل شد و در گروه موسیقی کامکارها فعالیت مستمر خود را آغاز کرد.

پشنگ کامکار یکی از بنیانگذاران گروه شیداست. از جمله آثار او می‌توان به سه نوازی و تکنوازی سنتور، گلگشت، به یاد صبا، بارانه(تکنوازی)، فراق، تکنوازی سنتور در ماهور و راست پنجگاه و همچنین گل به دامن اشاره کرد.

او آثار مکتوبی چون شیوۀ سنتور نوازی، ردیف میرزا عبدالله برای سنتور، موج، گلنار، یادگاران، سپیده و هزاردستان را در کارنامه خود دارد.

کامکار به تدریس در دانشکدۀ هنر و معماری دانشگاه آزاد و تدریس و عضویت در هیِِات ژوری دانشکدۀ موسیقی کرج نیز مشغول است.

وی بیش از 30 سال سابقه تدریس ساز سنتور دارد.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استادبهمن رجبی

بهمن رجبی در سال 1318 در یکی از محله های فقیر نشین رشت متولد شد.

بهمن رجبی تنبک‌نواز، نویسنده، محقق و سخنور نظام موسیقی ایران می باشد.


وی دو کتاب تحققی و دو کتاب آموزشی دارد و دو کتاب تحققی او عبارتند از:
                                                  

                                                                        
1- تنبک و نگرشی به ریتم از زوایای مختلف.( کتاب اول )
2- تنبک و نگرشی به ریتم از زوایای مختلف.( کتاب دوم )
که کتاب دوم تحقیقی وی مشتمل بر سه فصل است:
1- آیا در رشته ی تنبک نوازی هر نوازنده الزاما هنرمند هم است؟
2- رد تحریم موسیقی در تشیع.
3- جامعه شناسی ریتم.

و دو کتاب آموزشی وی در زمینه ی هنر والای تنبک نوازی عبارتنداز:

1- آموزش دوره ی ابتدایی و متوسطه.
2- آموزش دوره ی عالی وفوق عالی.

بهمن رجبی تکنوازی ودو نوازی تنبک و همکاری با سازهای ملودیک را از سال 1350 نشان داده است.آخرین اجرای تکنوازی، گروهنوازی خود را با سازهای ملودیک در سال 1384 با ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی اجرا کرده که طی آن از تکنوازی ( که تجسم ریتمیک قسمت اول قطعه ی موتزارت بود ) با تنبک نوازی خود ، قطعه را نیز پیاده کرده است.

بهمن رجبی در حال حاضر 66 سال سن دارد او در این سن قدرت زیادی برای نواختن تنبک دارد.
یکی از قطعات معروف تنبک نوازی که مطعلق به بهمن رجبی است قطعه ی معروف به گفتگوی چپ و راست است که در کتاب عالی و فوق عالی وی موجود است.

او در دو کتاب آموزشی خود قطعه ای از قطعات ملودیک موسیقی ایرانی را با ریتم تجسم کرده است مانند:قطعه ی ( در قفس ) که نغمه ای است از ابولحسن صبا .

قطعه ی زیبای دیگری که انسان را به یاد کودکی می اندازد قطعه ی زیبای -اتل متل توتوله- است.
بهمن رجبی وابسته به هیچ یک از نهادهای موسیقی - چه دولتی و چه غیر دولتی - نبوده ودر آینده نیز نخواهد بود! او از ورزشها ورزش کوهنوردی را برگزیده است چرا که ...

بهمن رجبی در مورد تکنوازی تنبک معتقد است که نوازنده باید دو ویژگی داشته باشد:
اول : قدرت اجرایی و دوم : ظرافت اجرایی . که در پس وپشت آن ، خلاقیت آشکاری نهفته است.به عبارت دیگر تار قدرت و پود ظرافت.در مورد مکتب بهمن رجبی قابل ذکر است که بگویم یکی از تکنیک های این مکتب این است که عکس و بر گردان ، خیلی از قطعات موجود در کتابهایش هم نوشته و می نوازد.

یکی دیگر از ویژگی های مکتب وی این است که میزان هایی از گذشتگان گرفته و آن را به زیبایی هر چه تمام تر بسط و گسترش داده که نمونه ی آن هشت میزان از میزان های زنده یاد... ( امیر ناصر افتتاح ) است که آنها را بسط و گسترش داده و سه قطعه ی مستقل بوجود آورده است.

از کارها ی بزرگی که بهمن رجبی برای تنبک نوازی ایران انجام داده است ساخت ریزهای شانزده گانه است ؛ و یکی دیگر ، بسط و گسترش ریتم های مطربی است توام با ظرافت که زمان آن حدود 12 دقیقه است.

او زنده یاد... حسین تهرانی را به عنوان پدر تنبک نوازی و از زنده یاد... امیر ناصر افتتاح به عنوان معلم بزرگ تنبک نوازی ایران یاد می کند.مطلب را با یکی از جملات کوتاه وی تمام میکنیم : ومن میگویم که بایستی از دریچه ای به عظمت آفرینش به ریتم نگریست .

بهمن رجبی ب ??



و سر انجام به اعتقاد بهمن رجبی اطلاق کلمه ی « ضرب » به این ساز ایرانی به طور کلی غلط است منتها یک « غلط مصطلح » که استعمال آن هم به اینصورت اشکالی در بر نخواهد داشت .

در این مورد قبل از هر چیز لازم است یاد آور شویم که ایراد و اعتراض ما به کلمه ی « ضرب » ناشی از عربی بودن واژه ، و به عبارت کلی تر خارجی بودن کلمه مذ کور نیست و یا اینکه به هیچ وجه تعصبی مبنی بر اینکه چرا باید یک ساز اصیل ملی توسط یک کلمه غیر ایرانی ، شناسانده شود در بین نیست و نخواهد بود ؛

زیرا به خوبی بر این مهم واقف هستیم که وجود « تعصب » در هر زمینه ای از زمینه های مختلف زندگی ، صرفا ناشی از « یکدندگی » و « جهل » بوده و مانع بزرگی برای تحقیق و پژوهش می باشد و لذا اعمال آن _ هر چند که موجه نیز جلوه کند _ شایسته نیست .

می دانیم که « ضرب » کلمه ای است عربی از نوع مصدر آن هم ثلاثی مجرد توضیح اینکه مصدر های ثلاثی مجرد قاعده ی کلی ندارند و در اصطلاح ادبا « سماعی » هستند به این معنی که معیار به کاربردشان فقط « شنیدن » از متقدمین و استنباط از نصر و نظم ادبا و فصحای بزرگ و استعمال دیگران هست و بر آنها ، قیاس نمی توان کرد و به عبارت دیگر « قیاسی » نیستند .

مصدر های ثلاثی مجرد در عربی دارای اوزان بسیار است وبرخی از آنها که در زبان فارسی وجود دارند عبارتند از وزنهایی مانند : « ضرب » ، « صدق » ، « طلب » ، « شغل » وامثال آن .

کلمه ی ضرب دارای معانی متعددی است مانند : « مثل و شکل » ، « نوع صنف از چیزی » ، « مرد تیز خاطر و چست و چابک » ، « باران سبک » و نیز ، نام یکی از چهار عمل اصلی در علم حساب .این ساز یکی از آلات موسیقی است که عمل ( زدن ) روی آن انجام می گیرد ، همانطور که می توان گفت :

پیانو نیز ، یکی از آلات موسیقی که عمل ضرب ( زدن ) روی آن انجام می گیرد و سنتور نیز . پس چرا کلمه ی عربی « ضرب » ، منحصرا باید روی این ساز گذارده شود .به طور کلی نام این ساز ، در فرهنگهای مختلف و نوشته های محققین اعم از ایرانی و خارجی به وجوه مختلف آمده است که به یکایک آن ها اشاره می کنیم :


1. دمبر 2. دمبرک 3. تبنگ 4. تبنک 5. تبنک 6. تبنک 7. تنبیک 8. تنبوک 9. تنتک 10. خنبک 11. خمبک 12. خمک 13. دمل 14. دمبال 15. دمبلک یا دنبلک 16. خوراژاک 17. خمچک 18. تمبک 19. دنبک 20. تنبک 21. دمبک 22. تبنگ 23. ضرب

تذکر این نکته ، ضروری است که ظهر هر یک از اسامی مذکور در زمان خاصی وبه مناسبت خاصی بوده است زیرا همانطوریکه اطلاق کلمه ی « ضرب » به این ساز ایرانی مستقیما با آمدن اعراب به ایران ارتباط دارد لذا دیگر نامگذاری های مربوطه نیز نمی توان بی مناسبت باشد . تنبک از پنج قسمت به شرح زیر تشکیل شده است :

1. پوست.
2. دهانه ی بزرگتر.
3. تنه.
4. نفیر یا گلویی.
5. کالیبر یا دهانه ی بزرگتر.

تنبک کاملترین ساز ضربه ای موجود در دنیاست :

قبل از هر چیز لازم است این نکته را یاد آور شویم که منظور و مقصود ما از عنوان « تنبک کاملترین ساز ضربه ای موجود در دنیاست » ، لذا از جهت ساختمان ظاهری آن بسیار ساده واز یک تکه پوست ویک تکه چوب درست شده وبه عبارت دیگر سازی است : ناقص حتی به تعبیری وحشی _ بلکه منظور و مقصود مااز عنوان مذکور جهت امکانات وسیعی است که نوازنده ی آن در اختیار دارد و یا میتواند داشته باشد و این درست همان چیزی است که در این مطلب دربارهاش بررسی و تحقیق به عمل می آوریم .

نکته ی دوم اینکه خواندن عبارت فوق در وهله ی اول ، شاید این تصویر را در اذهان عمومی ایجاد کند که نگارنده با توجه به « نوازنده بودن » خود ، بدون شک به حالت مذموم ، « خود پسندی » و « خد برتر بینی » دچار گشته و لذا به این وسیله از قلم خود سوء استفاده کرده است .به عبارت دیگر قصدش این است که ضمن « بیش از اندازه » بالا بردن ارزش تنبک ، به طور غیر مستقیم به قول معروف وجه چنین نیست چرا که دیگران نیز ، مشابه نظریه ی نگارنده را داشته و دارند و بدون اینکه از این رهگذر ، نفعی عایدشان شود .

« لئون کنی پر » آهنگساز نامی روس در این مورد عقیده اش را اینطور بیان کرده که :

« شما بی جهت نام این آلت را ضرب گذاشته اید من آن را ساز می دانم چه در عین سادگی ، کاملترین ساز ضربی است ... » در اینجا قبل از هر چیز نکته ای را به طور کلی عنوان می کنیم .
تنبک تنها ساز ضربه ای دنیاست که نوازنده ی آن ، امکان استفاده ی کامل از تمام انگشتان دو دست خود را دارا میباشد . درحالیکه نوازندگان دیگر ساز های ضربه ای دنیا به دلایل مختلف چه از جهت ساختمان ظاهر و چه از جهت نقش ذات ریتم های نواخته شده درمحدوده ی ملیت های مختلف فاقد چنین امکانی هستند .


خدایا مطربان را انگبین ده برای ضرب دستی پر آهنین ده «مولاناجلالدین »

و آنجا که فتد مال تو در معرض قسمت تنبک زند و حق طمع ها بگذارد «حکیم انوری »

کنگر اگر این است که من می بینم خوبان دگر ، تنبک تعلیم کنند «سید برهنه »

به دوستی که ز دست تو ضربت شمشیر چنان موافق طبع آمدم که ضرب اصول «شیخ سعدی » 

تار زن زاغی و ریحان و ملیخای یهود ضرب گیر، اکبری و احمدی و بابائی «حبیب قاآنی »

تنبک محمل ارباب وفا را بردار بلبل باغ دلی ، شور و نوا را بردار «میر نجات اصفهانی»



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

زندگی نامه استاد شجریان

محمدرضا شجریان اول مهر ماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. چنانکه خود در خاطراتش از ایام کودکی بیان کرده، ۵ ساله بود که در خلوت کودکانه‌اش آواز می‌خواند

Shajarian -shokrkhahاستاد شجریان - عکس دکتر یونس شکرخواه

۱۵بهمن۱۳۲۶ به کلاس اول می‌رود و یک سال بعد به آموزش تلاوت قرآن‌کریم نزد پدر می‌پردازد. در ۹ سالگی تلاوت قرآن را آغاز می‌کند و یک سال بعد این کار را  در میتینگ‌ها و اجتماعات سیاسی ان سال‌ها ادامه می‌دهد.

در سال ۱۳۳۱ برای نخستین بار صدایش از رادیو خراسان پخش می‌شود. سال ۱۳۳۲ وی عنوان شاگرد ممتاز را در بین دانش آموزان مشهدی از آن خود می‌کند و سپس در دبیرستان شاهرضا تحصیلات خود را پی می‌گیرد. همزمان در مسابقات فوتبال دبیرستان‌های مشهد هم حضور می‌یابد و در سال ۱۳۳۴ موفق می‌شود به تیم دانش آموزی استان راه یابد.

شجریان در سال ۱۳۳۶ به دانشسرای مقدماتی در مشهد می‌رود و از همین سال است که برای نخستین بار با یک معلم موسیقی به نام جوان ‌آشنا می‌شود. پی گیری جدی کار آواز سبب می‌شود تا در سال ۱۳۳۸ وی به اجرای آوازهایی بدون ساز  ونیز قرائت قرآن برای رادیو خراسان بپردازد. یک سال بعد شجریان دیپلم دانشسرای عالی را می‌گیرد و به استخدام آموزش و پرورش در می‌آید و همزمان به تدریس در دبستان خواجه نظام‌الملک بخش رادکان می پردازد و نیز با سنتور آشنا می‌شود.

آشنایی با سنتور این اشتیاق را در وی شدت می‌بخشد که  با نت و فراگیری سنتور نزد آقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور تجربه‌های خود درموسیقی را گسترش دهد.

شجریان در همین سال (۱۳۴۰) با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان ازدواج می‌کند و مرداد ماه جشن عروسی می‌گیرند که حاصل این ازدواج آغاز یک زندگی سی ساله و سه دختر ویک پسر(همایون) است.

در سال ۱۳۴۲ وی  از بخش رادکان به روستای شاه اباد مشهد به عنوان مدیر دبستان منتقل می‌شود و در همین سال فرزند اول وی (راحله) متولد و نیز وی موفق می‌شود که اولین سنتور خود را با چوب توت بسازد.

در سال ۱۳۴۴دختر دوم (افسانه) در مشهد به دنیا می‌آید که بعدها به همسری پرویز مشکاتیان در می‌آید.

Shajarian - shokrkhahاستاد شجریان - عکس دکتر یونس شکرخواه

بعد از چند سال تدریس و مدیری دبستان‌های مشهد آذر ماه ۱۳۴۶ شجریان به تهران منتقل می‌شود و از همان بدو ورود با استاد احمد عبادی (نوازنده و نواساز نامی سه‌تار) آشنا می‌شود وهمزمان به همکاری با رادیو ایران می‌پردازد و در کنار آن به کلاس درس اواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری می‌رود. اشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامه در رادیو ایران که با عنوان "برگ سبز شماره ی ۲۱۶" در شب جمعه ۱۵ اذر ماه پخش شد از دیگر فعالیت‌های شجریان در این سال بود.

کار در رادیو با نام مستعار "سیاوش بیدکانی" تا سال ۱۳۵۰ خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش از جمله تلاش‌های شجریان در مسیر زندگی هنری‌اش به شمار می‌رفت.

در سال ۱۳۴۷ از آموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی انتقال می یابد و همزمان به کلاس  خوشنویسی استاد حسن میرخانی می‌رود.

دختر سوم وی مژگان در ۲۷ اردیبهشت درتهران متولد می‌شود و در همین سالهاست که وی برنامه‌هایی  با استاد احمد عبادی، لطف الله مجد، اجرا می‌کند.

در سال ۱۳۴۹ همکاری خود با  با برنامه‌های تلویزیون ملی ایران را آغاز می‌کند و همزمان به دریافت خوشنویس ممتاز نایل می‌شود.

در سال ۱۳۵۰ با استاد فرامرز پایور آشنا می‌شود. به مشق سنتور و اموزش ردیف اوازی صبا نزد ایشان می‌پردازد. در همین سال است که وی  افتخار آشنایی با شاعر گرانمایه هوشنگ ابتهاج سایه را پیدا می‌کند و به همکاری با برنامه گلهای تازه رادیو می‌پردازد.

در سال ۱۳۵۱ شجریان ضمن همکاری در برنامه گلها با استاد نور علی خان برومند آشنا می‌شود و به آموزش سبک وشیوه آوازی طاهر زاده نزد وی مشغول می‌شود. آشنایی با استاد دوامی و نیز آموختن ردیف‌های آوازی از دیگر توفیقات شجریان دراین سال بود.

در سال ۱۳۵۲ وی به اتفاق گروهی از هنر مندان چون  محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون، داود گنجه‌ای و  مقدسی و حدادی و دیگران هنرمندان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا می‌گذارند.

در سال ۱۳۵۴ همایون متولد می‌شود و از همان سال اجرای وی برای کشور های خارجی هم آغاز می‌شود.

۱۳۵۵: شرکت در جشنواره توس (نیشابور) با فرامرز پایور، سایه، حسن ناهید، رحمت الله بدیعی، محمد اسماعیلی، عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف. حضور در برنامه جشن هنر حافظیه شیراز با محمدرضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامه راست پنجگاه.   در همین سال وی به همراه ابتهاج سایه و برخی دیگر از هنرمندان از رادیو کناره گیری می‌کنند.
 
در سال ۱۳۵۶ شرکت دل آواز را تاسیس و نیز در سال ۱۳۵۷ در مسابقات تلاوت قرآن سراسر کشور به مقام نخست می‌رسد.

در سال ۱۳۵۸ با غلامرضا دادبه آشنا می‌شود و سپس آلبوم‌های مختلفی را با گروه پایور و نیز آلبوم‌های دیگری را با گروه شیدا و عارف کار می‌کند.

در فاصله سال‌های دهه شصت شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز می‌کند که حاصل ‌آن آلبوم‌های ماهور، بیداد، نوا، دستان و ... است. در همین سال‌ها وی به اتفاق گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا می‌کند.

از سال ۶۸ وی با گروه پیرنیاکان و عندلیبی به اجرا کنسرت در آمریکا و اروپا می‌پردازند. این گروه در سال بعد و به دلیل زلزله رودبار کنسرت‌هایی را در جمع آوری کمک مردم دنیا دراروپا و آمریکا اجرا می‌کنند.

در سال ۷۱  پس از  ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری به اجرای کنسرت‌های مرحله دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان، جمشید عندلیبی و همایون شجریان (اگوست تا نوامبر) می ‌پردازد. انتشار آلبوم یاد ایام، آسمان عشق و نیز دلشدگان حاصل این سال‌ها است.

در سال ۱۳۷۴ وی کنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج را برگزار می‌کند و در همین سال آلبوم چشمه نوش (با محمد رضا لطفی)  گنبد مینا، جان عشاق، مدتی بعد در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر می‌کند.

در سال ۷۶ فرزند دیگر شجریان به نام رایان از همسر دوم متولد می شود و یک سال بعد  وی آلبوم شب؛ سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر می‌کند.

شجریان در سال ۷۸ جایزه افتخاری یونسکو را دریافت می‌کند (جایزه پیکاسو) و کتاب راز مانا نیز از وی درسال ۷۹ منتشر می‌شود.

از یکی دو سال بعد وی به اتقاق کیهان کلهر و حسین علیزاده و همایون شجریان کنسرت‌هایی را در اروپا و آمریکا اجرا می‌کنند که حاصل ان آلبوم‌های نوا، داد و بیداد، زمستان است.

شجریان به اتقاق علیزاده و کلهر و فرزندش در زمستان سال ۱۳۸۳ به مناسبت زلزله بم کنسرتی را درتهران برپا می‌کنند و همزمان اعلام می‌کنند که قصد دارند مجتمعی را به نام باغ هنر بم بسازند که دی وی دی همنوا بابم حاصل چنین اندیشه‌ای است.

شجریان پس از آن در سال ۸۴ نیز کنسرتی دیگر با علیزاده و کلهر و همایون درتالار کشور برگزار می‌کند.

وی آلبوم صوتی مرغ خوش‌خوان و دو آلبوم تصویری کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در دبی و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در تهران که مربوط به همکاری او با گروه شهناز بود را در اوایل دههٔ ۱۳۹۰ منتشر کرد.

پس از آن، به صورت موقت با برادران پورناظری (تهمورس پورناظری و سهراب پورناظری) همکاری کرد که حاصل آن آلبوم رنگ‌های تعالی بود. البته این اثر به صورت رسمی منتشر نشده، بلکه بر روی اینترنت پخش شده‌است.

محمدرضا شجریان، بعد از آن، همکاری با برادران پورناظری را قطع کرد و در سال ۱۳۹۳ یک بار دیگر به‌همراه گروه شهناز و با حضور سعید فرج‌پوری یک تور کنسرت جهانی با عنوان سرگشتگان عشق برگزار کرد.

شجریان در هفتم شهریور ۱۳۹۴ در بیمارستان کسری بستری شد.

محمدرضا شجریان در پیام ویدیویی برای تبریک نوروز ۱۳۹۵ با چهره‌ای دگرگونه و موهای بسیار کوتاه حاضر شد. برخی سایت‌ها از ابتلای او به سرطان خبر دادند.



نوشته شده توسط حسین کدخدایی و یونس محرمی در دو شنبه 13 اسفند 1397

مطالب پیشین

صفحه قبل 1 صفحه بعد


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by mamitavanim